دیگه فقط مانده که خاله خان باجی های تحریریه برای من به دنبال گزینه مناسب باشند...
...............................
با هم رفیقیم و خودش به من گفت که از این خاله خان باجی ها دوری کنم.
آمد و زد به شانه ام و روی صندلی خالی کنار میز نشست و گفت: ببین! چیزی که من در این چند ماه از تو دیدم، می تونم بهت قول بدم اگه پشتش بگذاری می تونی در عرض یکی دو سال خیلی از این آدمای توی تحریریه رو پشت سر بگذاری، به نظر من هم تا سه چهار سال دیگه به ازدواج و اینا فکر نکن، در اولویت اول به کارت بچسب و بعدش هم درست را ادامه بده...