آبدیده

در آهنگری دنیا، به دست آهنگری به نام خدا، آهنی خواهم شد آب‌دیده ....

آبدیده

در آهنگری دنیا، به دست آهنگری به نام خدا، آهنی خواهم شد آب‌دیده ....

آبدیده

به قول استادم...
آدمی را،
آبِـ دیده، آبـ دیده خواهدکرد و بس!

... و چه آب‌راهی بهتر از حـسـیـــن (ع)
برای جاری شدن!؟
------------------------------------------
آهنی هستم پر از ناخالصی که خــدا
دارد در این دنیا مرا خالص می‌کند،
حال به هر روشی که یار پسندد...
از دل کوه که بیرون آمدم فکر می‌کردم
که گران‌بهاترین شیء دنیا هستم، تا
این‌که به دست آهنگری افتادم که در
کوره‌ی حوادثش داغم کرد،
با انبر سختی‌هایش پیچاندم،
با پتک مشکلاتش بر سرم زد،
با آب خنک حسرتش سردم کرد
و هنوز هم هرچه می‌تواند انجام می‌دهد
تا آب دیده شوم ...
------------------------------------------
سربازی تمام شد و سر بازی نه!
------------------------------------------
محمّدامین شرکت‌اوّل
پسری هستم...
چپ دست، باقدی خیلیــــــــ بلند؛
عشقِ کتاب، فلسفه، سیاست

.

... دفترچه را از دستم گرفت و همین طور که شروع به حرف زدن کرد به سمت چراغ بالای در ورودی آسایشگاه می‌رفت.

- آخ، خواهش میکنم نخونینشون؛ خصوصیه!

- تو یک محیط نظامی هیچ چیز خصوصی وجود نداره! من باید بدونم چی مینویسی!

- ...

- ساعت از دوازده هم گذشته! دو ساعتی میشه خاموشی زدیم، پس تو چرا هنوز بیداری؟

- خوابم نمی‌بره جناب سروان

- این حرفت رو برای روزهای اول و هفته های اول قبول میکردم؛ ولی الان که روزهای آخر آموزشیه اصلا نمی تونم قبول کنم، از همون اول هم هر شب همینو میگفتی، حالا چرا تو تاریکی نشستی؟

- تاریکی رو دوست دارم، در میان تاریکی آروم میشم.

- تو تاریکی چطور می بینی که چیزی مینویسی؟

- با تمرین یاد گرفتم بدون نگاه کردن به کاغذ بنویسیم.

- صبر کن ببینم چی نوشتی؛ امیدوارم فقط به من فوحش نداده باشی.

- از شما اگر هم بخواهم چیزی بگم تو همون دلم به خدا میگم.

- پس معلومه حسابی دلت از من پره! به به! حالا این گل و بلبلا رو برای کی نوشتی؟ مگه تو متأهلی؟

- نه

پس نامزد داری؟

- نه

- پس چی؟ نکنه دوست دختر داری؟

- این یکی رو نه دارم و نه خدا رو شکر استعداد داشتنش رو داشتم، شاید هم خدا از مهلکش دورم کرده

- خب پس برای کی مینویسی؟

- خودم هم نمی‌دونم

- یعنی چی؟ این حرف‌های عاشقانه رو نمیدونی برای کی مینویسی؟

- نه

- پس چرا مینویسی؟ مگر میشه بدون اینکه آدم عاشق باشه این چیزا رو بنویسه؟

- من نگفتم که عاشق نیستم

- والا من که نفهمیدم، میگی نه زن داری و نه نامزد و نه دوست دختر! پس چی؟ بدون هدف که نمیشه عاشقانه نوشت.

- عشق نهفته در وجود آدمیه، معشوق فقط مصداق خارجی اونه، نه دلیل وجود اون.

- ...........

یزد؛ پنجم آذر ماه نود و سه

----------------------------------------------------------------------------------------------------

خیلی خوشحالم که فرمانده گروهانم دانشجوی ارشد روانشناسی بود، وگرنه معلوم نبود ...


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی